دلایلی که به از هم گسیختگی خانواده دامن می زنند

دلایلی که به از هم گسیختگی خانواده دامن می زنند

تهران- ایرنا- هنوز پنج یا شش ماهی از ازدواج پر شورشان نگذشته بود که نخست پچ پچ و سپس حرف های صریح درباره اختلافات شدید این زوج در میان اعضای فامیل پیچید، مسایلی که از همان ابتدا حکایت از طلاق زود هنگام و ناباورانه آنها داشت.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، به گفته کارشناسان امور خانواده، امروزه طلاق حتی در دوران عقد نیز رواج یافته است و شماری از زوج ها قبل از اینکه جوهر امضای ازدواج شان خشک شود ، مهر طلاق بر شناسنامه شان می زنند.از نظر این کارشناسان، طلاق یکی از مشکلات اجتماعی است که امروزه نرخ آن خصوصا در استان هایی نظیر خراسان رضوی، تهران و اصفهان رو به افزایش نهاده است و از جمله دلایل آن می توان به ازدواج زود هنگام، مشکلات مالی، داشتن فرزندان زیاد و ناخواسته، ناسازگاری های جنسی، تفاوت در سطح تحصیلات و مشکلات روحی و روانی زوج ها اشاره کرد.به نظر ِژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی، بنیان و شالوده خانواده را تفاهم، درک متقابل، فداکاری، گذشت از حقوق یکدیگر و صبر در برابر مشکلات می سازد
اگر یکی از زوجین یا هر دو به دلایل گوناگون نتوانستند با یکدیگر سازش کنند، در اینجاست که خانواده از هم گسیخته می شود
هر قدر خانواده از بنیان مستحکم تری برخوردار باشد و طرفین از جهات بیشتری با یکدیگر توافق کنند، احتمال بقای این خانواده بیشتر است
طلاق در لغت به معنای رها کردن و آزاد کردن و در اصطلاح به معنای از هم گسیختگی است
بنابراین می توان گفت طلاق نوعی گسست و جدایی و اخلال در بنیان های اساسی خانواده است که منجر به جدایی همیشگی می شود
البته ممکن است هر نوع اخلال و گسستی منجر به جدایی و طلاق نشود، گرچه در این حالت نیز خانواده کارکرد خود را از دست می دهد و آسیب های اساسی به آن وارد می شود.طلاق دارای جنبه های گوناگون است
از یک جهت پدیده ای حقوقی است که در علم حقوق به خصوص در بخش قانون مدنی بررسی می شود و از جهت دیگر پدیده ای اقتصادی است به این معنا که می تواند «خانواده » را به عنوان یک واحد اقتصادی متلاشی کند و به دلیل «مقدار درآمد خانواده » و به طور کلی، «فقر» موجب از هم گسیختگی خانواده شود.از سوی دیگر، طلاق یک پدیده روان شناختی است، چرا که بر تعادل روانی فرزندان و بستگان خانواده به شدت تاثیر می گذارد
هم چنین یک پدیده جمعیتی است، چون بر ترکیب جمعیتی و ساختار آن اثر می گذارد
از سوی دیگر، طلاق یک پدیده اجتماعی نیز هست،به این معنا که علل و زمینه های اجتماعی موجود و به طور کلی، ساختار جامعه می تواند سبب از هم گسیختگی خانواده شود.ناهید اعظم رام پناهی دبیر کارگروه ملی کنترل و کاهش طلاق اخیرا در نشستی بیان داشت: سالانه حدود 600 ازدواج در کشور به ثبت می رسد که نگه داشتن این زوج ها در زندگی مشترک به مدت 5 سال کار آسانی نیست و در استان هایی مانند خراسان رضوی، تهران و اصفهان طلاق از سال های ابتدایی ازدواج تا 15 سال پس از زندگی مشترک نیز وجود دارد
به گفته وی، در گروه سنی 29 تا 35 سال، زنان حدود 3 و نیم درصد و مردان 2و 8 دهم درصد در معرض طلاق قرار دارند، البته این آمار طی دوره های سرشماری که هر 5 سال یک بار انجام می شود همواره افزایشی بوده است.نظر به افزایش آمار طلاق و به دنبال آن به وجود آمدن آسیب ها و مشکلات اجتماعی، لازم است تا نگاهی به دلایل و عوامل جامعه شناختی این پدیده داشته باشیم.**ازدواج زود هنگامبر اساس مطالعات انجام‌ شده خطر طلاق با هر بار ازدواج تا حدی افزایش می‌یابد
بنابراین ازدواج‌های دوم و سوم بیشتر در معرض طلاق هستند
بسیاری از افراد بلافاصله پس از طلاق، بدون اینکه به‌طور کامل از ازدواج اول و شکست ناشی از آن بهبود یافته باشند وارد رابطه‌ دیگری می‌شوند
برای برخی دیگر حفظ ازدواج دوم به دلیل فقدان یک خانواده‌ی منسجم دشوارتر است.** فقدان باورهای مذهبیبه نظر می‌رسد ایمان نقش مهمی در پیش‌گیری از طلاق ایفا می‌کند
مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده است که نشان می‌دهد آمار طلاق در میان زن و شوهرهایی که هر دو افرادی مذهبی و دیندار هستند به مراتب کمتر از افراد غیر مذهبی است
علاوه بر این، همسرانی که اشتراکات دینی یکسانی دارند نسبت به زوج‌هایی که عقاید مذهبی متفاوت دارند، بیشتر در کنار هم می‌مانند.** مسائل مالیفقر یکی از شاخص‌هایی است که بیشتر از هر دلیل دیگری خطر طلاق را افزایش می‌دهد
زوج‌هایی که در زندگی بدهی‌های سنگین بالا می‌آورند ازدواج‌شان به شکست نزدیک‌تر می‌شود
به‌ طور کلی بین مادیات و شادی رابطه‌ی مستقیم وجود دارد
زن و شوهرهایی که مدام روی این موضوع تمرکز دارند که چه چیز بخرند و برای خرید چه چیزهایی باید صبر کنند، نسبت به کسانی که مشکلات مالی چندانی ندارند کمتر احساس شادی می‌کنند
متأسفانه برای افرادی که با فشار مالی قابل توجهی روبه‌رو هستند (مانند خانواده‌هایی که درآمد کم و بدهی‌های زیاد دارند) امکانات کافی برای مشاوره و منابعی که از طریق آنها بتوانند زندگی مشترک‌شان را نجات بدهند، وجود ندارد
بر اساس تحقیقات احتمال طلاق در همسرانی که هفته‌ای یک‌بار بر سر مشکلات مالی با هم دعوا می‌کنند 30 درصد بیشتر از سایر زوج‌هاست.**داشتن فرزندان زیاد و ناخواسته (به‌ویژه فرزندان چندقلو)خانواده‌هایی که با داشتن فرزندان دو یا چندقلو باز هم به فکر بچه‌دار شدن هستند باید بدانند که زندگی مشترک‌شان با مشکل روبه‌رو خواهد شد
چندقلوها به زمان، انرژی و پول بیشتری نیاز دارند
بسیاری از این خانواده‌ها در آینده از نظر مالی دچار مشکل می‌شوند و این موضوع احتمال طلاق را به‌راحتی افزایش می‌دهد.**طلاق والدینمعمولا کودکان طلاق نسبت به کودکان عادی در ازدواج‌شان با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند
اگر یکی از طرفین ازدواج در خانواده‌ی طلاق رشد کرده باشد، احتمال اینکه زندگی مشترک خودش به جدایی منجر بیشتر است.**سطح تحصیلاتدرست است که تحصیلات برای پایداری و دوام زندگی مشترک به‌تنهایی کافی نیست، اما بر اساس تحقیقات انجام‌ شده آمار طلاق در خانواده‌هایی که از لحاظ تحصیلات و آموزش در سطح بالاتری هستند، کمتر است
زوج‌هایی که بر اساس تحصیلات خود درآمد بیشتری کسب می‌کنند و استانداردهای بالاتری را در زندگی خود ایجاد می‌کنند، از ازدواج خود بیشتر لذت می‌برند
** ناسازگاری های جنسیناسازگاری جنسی گاهی خود عامل اصلی طلاق است و گاهی به‌صورت غیر مستقیم سبب طلاق می‌شود؛ به این‌صورت که ابتدا به دلیل ناسازگاری جنسی یکی از زوج‌ها خیانت می‌کند و سپس به دلیل این خیانت طلاق اتفاق می‌افتد
بسیاری از افرادی که مرتکب خیانت می‌شوند، همین عامل را دلیل خیانت خود قلمداد می‌کنند.متأسفانه زوج‌هایی که فرکانس رابطه‌ی جنسی‌شان با هم متفاوت است با مشکل روبه‌رو می‌شوند
در این حالت یکی از طرفین احساس می‌کند که تحت فشار قرار دارد در حالی‌که طرف دیگر احساس می‌کند مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است
گاهی نیز به دلیل ازدواج‌های زودهنگام طرفین احساس می‌کنند زندگی و رابطه‌شان آن‌قدر تکراری است که حالت کسالت‌باری دارد
بسیاری از طلاق‌هایی که پس از سال‌ها زندگی مشترک اتفاق می‌افتد، احتمالا به همین دلیل است.**مشکلات روحی و روانیبر اساس برآوردها، آمار طلاق در خانواده‌هایی که یکی از همسران یا هر دوی آنها دچار افسردگی، اضطراب و مشکلات روحی و روانی دیگر هستند بسیار بالاست
این مشکلات روانی می‌تواند هم به دلیل اعتیاد و هم به دلیل بیماری‌هایی مانند اختلال دوقطبی باشد
تحقیقات کارشناسان نشان داده است 90 درصد ازدواج‌هایی که در آنها یکی از طرفین اختلال دوقطبی دارد به طلاق منجر می‌شود
با اینکه در مورد سایر بیماری‌های روانی این میزان کمتر است، اما باز هم آمار طلاق در آنها به‌طور چشمگیری بالاست
مشاهدات یک مطالعه در هند حاکی از این است که 42 درصد از ازدواج‌هایی که در آنها یکی از همسران دچار شیزوفرنی است به طلاق منجر می‌شود.همانند اعتیاد، بیماری‌های روانی نیز به خودی خود سبب طلاق نمی‌شوند، بلکه رفتارهای غیرقابل قبول افرادی که از این اختلالات رنج می‌برند عامل اصلی طلاق است
برای مثال افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشتر از سایرین مرتکب حملات فیزیکی و اعمال خشونت‌آمیز می‌شوند
به همین ترتیب این افراد و همچنین مبتلایان به افسردگی با احتمال بیشتری به همسر خود خیانت می‌کنند.پژوهشم**م-ا**1552 انتهای پیام /* برچسب ها اجتماعی طلاق دلایل اجتماعی